Skip to main content

سرگئی آیزنشتاین محتویات زندگی‌نامه فیلم‌شناسی کتاب‌شناسی منابع منوی ناوبریصفحه در وب‌گاه IMDbWorldCat Identities56609269n790065620000 0001 2133 987X118529684184356026849372cb11901623d(داده‌ها)5001370653505993900438748jn19990210191ITICCUCFIV11678XX4721474233154w6gj03fr315540وو

خاطره گلوموفاعتصابرزم‌ناو پوتمکیناکتبر: ده روزی که دنیا را تکان دادخط مشی عمومی¡Que viva México!علف‌زار بژینالکساندر نوسکیایوان مخوفناهار در چمنزارالمپیابعدازظهر یکشنبه در جزیره گراند ژاتکوه سنت-ویکتورشب پرستارهشاه اوبوشب دگرگونلذت زندگیدوشیزگان آوینیونپرنده آتشینبعدازظهر یک فانبرهنه از پله پایین می‌آید، شماره ۲در جستجوی زمان ازدست‌رفتهمسخچشمهمطب دکتر کالیگاریشش شخصیت در جستجوی یک نویسندهاولیسسرزمین هرزکوه جادورزم‌ناو پوتمکینخورشید همچنان می‌دمداپرای سه‌پولیسگ اندلسیویلا ساواگل آبیخانه آبشاردر انتظار گودوآنا آخماتوواریچارد آلدینگتونویستن هیو آودنشارل بودلرلوکا کاراجیالهکنستانتین کاوافیبلز ساندرارهارت کرینهیلدا دولیتلروبر دسنوستی. اس. الیوتپل الواراودیسیاس الیتیسفرانک فلینتاشتفان گئورگهماکس ژاکوبفدریکو گارسیا لورکاامی لوولرابرت لاولمینا لویاستفان مالارمهماریان مورویلفرد اووناکتاویو پازفرناندو پسوآازرا پاوندراینر ماریا ریلکهآرتور رمبوگیورگوس سفریسوالاس استیونزدیلن تامستریستان تزاراپل والریویلیام کارلوس ویلیامزویلیام باتلر ییتسجرج انتایلمیلتون بابیتژان باراکآلبان برگلوچیانو بریونادیا بولانژهپی‌یر بولزجان کیجالیوت کارترآرون کوپلندهنری کاولآنری دوتیومورتون فلدمنیوزف ماتیاس هوورپل هیندمیتآرتور هونگرچارلز آیوزلئوش یاناچکگئورگ لیگتیویتولد لوتسواوسکیالیویه مسیانلوئیجی نونوهری پرچکریستف پندرسکیسرگئی پروکفیفلوئیجی روسولواریک ساتیپی‌یر شفرآرنولد شونبرگدمیتری شوستاکوویچریشارد اشتراوسایگور استراوینسکیادگار وارزآنتون وبرنکورت وایلیانیس زناکیساینگمار برگمانآنتون جولیو براگالیالوئیس بونوئلمارسل کارنهچارلی چاپلینرنه کلرژان کوکتومایا درنالکساندر داوژنکوکارل تئودور درایرویکینگ اگلینگسرگئی آیزنشتاینژان اپستاینرابرت فلاهرتیآبل گانسایسیدوره ایسوباستر کیتونلو کولشففریتس لانگمارسل لربیهژرژ ملی‌یسفریدریش ویلهلم مورنائوگئورگ ویلهلم پابستوسولد پودوفکینژان رنوآروالتر راتمنویکتور شوسترومجوزف فون اشترنبرگژیگا ورتوفژان ویگوروبرت وینهآلوار آلتومارسل برورگوردون بانشفتآنتونی گادیوالتر گروپیوسهکتور گیمارریموند هودویکتور آورتافریدنریخ هاندرتواسرفیلیپ جانسونلوئی کانلوکوربوزیهآدلف لوسکنستانتین ملنیکوفاریک مندلسونپیر لوئیجی نرویریچارد نویترااسکار نیمایرهانس پلتسیگآنتونین ریموندگریت ریتفلدایرو ساریننرودولف اشتاینرادوراد دورل استونلوئیس سالیوانولادیمیر تاتلینپاول تروستیورن اوتزانلودویگ میس فن در روههفرانک لوید رایت


الگو:جنبش و گونه‌های هنریاستادان مؤسسه سینمایی گراسیموفاهالی ریگااهالی لیوونیبرندگان جایزه استالینبی‌خدایان اهل روسیهبی‌خدایان یهودیتئاتر نوگراخاک‌سپاری‌ها در گورستان نووودویچیدرگذشتگان ۱۹۴۸ (میلادی)درگذشتگان از بیماری مرتبط قلبیدرگذشتگان به علت بیماری‌های قلبی و عروقیدریافت‌کنندگان نشان لنیندگرباشان جنسی اهل روسیهروس‌های آلمانی-یهودی‌تبارزادگان ۱۸۹۸ (میلادی)سانسور در هنرضد سرمایه‌داران اهل روسیهکارگردانان تئاتر اهل روسیه و شورویکارگردانان تئاتر روسیه و اتحاد شورویکارگردانان فیلم اهل اتحاد شورویکارگردانان فیلم اهل روسیهکارگردانان فیلم صامتکمونیست‌های اهل روسیهمارکسیست‌های اهل روسیهمخالفان سرمایه‌داری اهل روسیهمخترعان اهل روسیهمردمان سوئدی‌تبار اهل روسیهنظریه‌پردازان سینما


روسیشورویریگالتونیلیتوانیروسیهامپراتوری روسیهارتدکسریگاپترزبورگپاریسپترزبورگپتروگرادتروتسکیآپتن سینکلرآمریکاییمکزیکزنده باد مکزیکبوریس کیمیاگرففیلم صامتآلمانفاشیستیجنگ جهانی دومآلمان نازیروسیهشورویجایزه استالیناستالینتاریخ روسیهنوودویچی












سرگئی آیزنشتاین




از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد






پرش به ناوبری
پرش به جستجو











سرگئی آیزنشتاین

Sergei Eisenstein 03.jpg
سرگئی آیزنشتاین، دههٔ ۱۹۱۰، سن پترزبورگ
زاده۲۳ ژانویه ۱۸۹۸
ریگا، امپراتوری روسیه
درگذشته۱۱ فوریه ۱۹۴۸ (۵۰ سال)
مسکو، شوروی
سال‌های فعالیت۱۹۲۳–۱۹۴۶
همسر
پرا آتاشفا (۱۹۳۴–۱۹۴۸)

صفحه در وب‌گاه IMDb

سرگئی میخائیلویچ آیزنشتاین (به روسی: Сергей Михайлович Эйзенштейн)‏ (۲۳ ژانویه ۱۸۹۸–۱۱ فوریه ۱۹۴۸) کارگردان و تئوریسین سینمای اهل شوروی بود.




محتویات





  • ۱ زندگی‌نامه

    • ۱.۱ سفر به اروپا و آمریکا


    • ۱.۲ بازگشت به شوروی


    • ۱.۳ سه‌گانه ایوان



  • ۲ فیلم‌شناسی


  • ۳ کتاب‌شناسی


  • ۴ منابع




زندگی‌نامه


او در ریگا پایتخت لتونی (کشور کوچکی در همسایگی لیتوانی و روسیه، در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه در استان لیوونی) به دنیا آمد. پدرش - میخائیل اسیپوویچ آیزنشتاین - پدری آلمانی‌تبار (اسیپ آیزنشتاین، یک یهودی آلمانی ِ به مسیحیت گرویده بود) و مادری سوئدی‌تبار داشت. مادرش - یولیا ایوانوا کنتسکایا - از یک خانوادهٔ مسیحی ارتدکس روس بود. پدرش سرمعمار شهر ریگا بود. او در ۷ سالگی به همراه مادرش به پترزبورگ آمد. تنها فرزند خانواده بود و تنها همدمش در دوران کودکی زنی بود که از او پرستاری می‌کرد. در ۶ سالگی و در سفری که با پدر و مادرش به پاریس داشت برای اولین بار با سینما آشنا شد. از همان کودکی به نقاشی علاقه زیاد داشت و تا پایان عمر هم این علاقه از بین نرفت. در ۱۱ سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند، مادرش پترزبورگ را ترک کرد و او توسط بستگان پدرش بزرگ شد. در ۱۹۱۵ (۱۷ سالگی) به خواست پدرش به انستیتو مهندسی عمران شهر پتروگراد وارد شد تا شغل پدرش را پیش بگیرد اما در طی دوران تحصیل ساعات فراوانی را در سالن تئاتر و سینما گذراند.




سرگئی آیزنشتاین به همراه پدر و مادرش سال ۱۹۰۰


چنان‌که خود او می‌گوید «اگر انقلاب اکتبر نبود نمی‌توانستم آن سنتی را که مرا وامی‌داشت شغل پدرم را ادامه دهم بشکنم. مایه و توانایی شکستن این سنت در من وجود داشت اما فقط انقلاب به من این آزادی را داد که سرنوشتم را به دستان خودم بگیرم». پس از ۱۹۱۷ آیزنشتاین در ارتش سرخ داوطلب شده و به عنوان تکنیسین به خدمت واحد مهندسی درآمد. به زودی استعدادهای هنری او شناخته شد و آیزنشتاین به واحد تئاتر بخش سیاسی جبهه غرب فرستاده شد در آنجا به طراحی واگن‌های قطار تبلیغاتی و آثار تئاتری آماتوری مشغول شد. پس از ۱۹۲۰ و پایان جنگ داخلی، آیزنشتاین از ارتش خارج شده و کارش را را در جنبش تئاتر پیشرو پی گرفت. او بر این عقیده بود که آنچه مردم و انقلاب از تئاتر می‌خواهند آن چیزی است که در نمایش‌های سنتی یافت می‌شود یعنی در سیرک. او می‌خواست که تئاتر «مونتاژی (ملغمه‌ای) از جذابیت هاً باشد و پیوسته تماشاگر را شوکه کند.» نمایش" در هر مرد خردمند به قدر کفایت سادگی هست؟" که در ۱۹۲۳ در تور نمایشی آیزنشتاین به اجرا درآمد بازیگرانش تعداد زیادی آکروباتیست، و بندباز و دلقک بودند. اما به زودی از امکاناتی که تئاتر در اختیارش می‌گذاشت سرخورده شد و راه سینما را در پیش گرفت.


وی هدفش را در سینما خلق «هنری انقلابی بدون مصالحه» و «وارد کردن ضربات پی در پی بر آگاهی و احساسات تماشاگر عنوان می‌کند.» آیزنشتاین فیلم «اعتصاب» اولین فیلم بلند خود را در ۱۹۲۴ ساخت. این فیلم از سوی روزنامه پراوادا «اولین اثر انقلابی سینمای ما» توصیف شد. یکی از خصوصیات بارز فیلم اعتصاب و در ضمن از خصوصیات منحصربه‌فرد سینمای آیزنشتاین این است که او به جای روایت کردن ماجرای قهرمانهای فردی، سبک و سیاقی که چه در آن زمان و چه همین حالا بر سینما مسلط است، تلاش داشت تا با شخصیت‌های تیپیک و قهرمانان جمعی کار کند و این در هماهنگی کامل با مضمون فیلمهای او یعنی رخدادهای تاریخ انقلاب روسیه بود. اما در ضمن او به دنبال شیوه‌های جدیدی برای فیلمبرداری و تدوین فیلم بود. تئوری مونتاژ او که اهمیت و شهرت جهانی یافت محصول همین تلاش هاست. او می‌گفت: «برای من مونتاژ صرفاً به هم چسباندن صحنه‌های فیلمبرداری شده متوالی نیست بلکه همجوار کردن دو صحنه مستقل از هم است تا به این ترتیب معنای جدیدی از مجموع دو صحنه در ذهن بیننده حاصل شود» او این ایده را از شیوه خط‌نویسی ژاپنی و زمانی که به خاطر علاقه‌مندی به تئاتر ژاپن مشغول یادگیری زبان ژاپنی بود الهام گرفته بود. در خط‌نویسی ژاپنی وقتی نشانه گرافیکی «چاقو» در ترکیب با نشانه گرافیکی «قلب» قرار می‌گیرد، نشانه گرافیکی جدیدی ساخته می‌شود که منظور از آن"اضطراب"است. او در سال ۱۹۲۵ فیلم"رزمناو پوتمکین"را ساخت که شهرت جهانی پیدا کرد. در ۱۹۲۷ فیلم"اکتبر"را به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب ساخت. در این فیلم آیزنشتاین توانسته‌است با تکنیک خاص خود در مونتاژ از ترکیب نمایش مبارزات جمعی کارگران و صحنه‌های پرتحرک زد و خورد و تظاهرات با اشیا و عناصر نمادین مثل مجسمه ناپلئون، صلیب، … یک شاهکار بسازد. وی پیش از ساخت این فیلم بارها و بارها فیلم"تعصب"گریفیث فیلمساز آمریکایی را تماشا کرد، کسی که علاقه‌مندی آیزنشتاین به سینما با تماشای آثار او آغاز شد. اما نمایش فیلم انتقادات فراوانی به دنبال داشت. جو انقلابی در حال شکسته شدن بود. پیش از آغاز نمایش فیلم تروتسکی از قدرت کنار گذاشته شد و بسیاری از ارجاعات به او در فیلم اجباراً حذف شد. به فیلم ایراد گرفته شد که روشنفکرانه‌است. فیلم بعدی او که به اجبار تغییر نام داده شده و"کهنه و نو" نام گرفت دربارهٔ سیاست‌های کشاورزی روسیه شوروی بود و با سانسور زیاد مواجه شد.



سفر به اروپا و آمریکا


در سال ۱۹۲۸ سفری در چند کشور اروپایی داشت و از آنجا به آمریکا مسافرت کرد و با چاپلین و والت دیسنی آشنا شده و تحت تأثیر آثار والت دیسنی قرار گرفت. امیدوار بود که در آمریکا بتواند در فضای آزادتری کار فیلمسازی اش را ادامه دهد و تجربه‌ای از سینمای ناطق کسب کند. اما فیلمنامه‌هایی که برای شرکت آمریکایی پارامونت نوشت پذیرفته نشد و در کار در آمریکا شکست خورد. در همان زمان از سوی همسر «آپتن سینکلر» رمان‌نویس آمریکایی حمایت شد تا فیلمی در مکزیک بسازد. او طرح مفصلی برای این فیلم که «زنده باد مکزیک» نام گرفت تهیه کرد. اما فیلمبرداری به جای ۴ ماه ۱۳ ماه به طول انجامید و به همین خاطر کار نیمه تمام متوقف شده و کار تدوین فیلم هم بدون آیزنشتاین انجام گرفت. آیزنشتاین روحیه خود را باخت چون انتظار نداشت طرحی که به قول خودش پرشورترین طرح زندگی اش بود به چنین سرانجامی بینجامد.



بازگشت به شوروی


او در اواخر ۱۹۳۲ به شوروی بازگشت. اما بازگشت به شوروی از مشکلاتش کم نکرد. مقامات به دلیل غیبت طولانی اش با بدگمانی با او برخورد می‌کردند و سه سال طول کشید تا بالاخره طرحی از او برای تبدیل به فیلم مورد موافقت قرار گرفت. ایده او روایتی تاریخی از ساخته شدن شهر مسکو و تکامل و توسعه آن بود اما این طرح هم به سرانجام نرسید. در این مدت بیشتر وقت خود را به تدریس سینما می‌گذراند. بوریس کیمیاگرف کارگردان شهیر تاجیکستانی از شاگردان و پیروان سبک او است. در ۱۹۳۶ توانست ساخت فیلم «بژین مدوف» اولین فیلم صامت خود را آغاز کند. این فیلم دربارهٔ گروهی از جوانان پیشگام بود که از یک مزرعه اشتراکی در مقابل گولاک‌ها (دهقان‌های ثروتمند) دفاع می‌کردند. آیزنشتاین از این زمینه برای نشان دادن درگیری میان یک پسر جوان و پدرش استفاده کرد که ملهم بود از احساسات و افکار خودش نسبت به پدرش. در انتهای فیلم پسر توسط پدر به قتل می‌رسد. اما فیلم توسط مقامات دستکاری و تخریب شد چون سیاست آن‌ها تغییر کرده و آن‌ها خواستار نگرش دیگری به مزارع جمعی بودند. حاصل دو سال کار آیزنشتاین از دست رفت و او دوباره به تدریس و نقاشی بازگشت. فیلم بعدی او الکساندر نوسکی (۱۹۳۸) روایتی تاریخی از مقاومت مردم روسیه در مقابل متجاوزین «توتون» بود و به وضوح پیش نشانه‌ای از خطر کشورگشایی آلمان فاشیستی تلقی شده و تحسین شد اما به خاطر توافق‌نامه‌ای که کمی بعد میان استالین و هیتلر منعقد شد این فیلم به محاق رفت تا آنکه بار دیگر با آغاز جنگ جهانی دوم و تجاوز آلمان نازی به روسیه شوروی اجازه پخش پیدا کرد.




سرگئی آیزنشتاین - ۱۹۳۵



سه‌گانه ایوان


آخرین پروژه سینمایی آیزنشتاین، «ایوان مخوف»، یک پروژه سه قسمتی بود. قسمت اول فیلم در ۱۹۴۴ نمایش داده شد و مورد تحسین استالین قرار گرفته و جایزه استالین را در سال ۱۹۴۶ نصیب آیزنشتاین کرد چون با نگرش استالین به تاریخ روسیه مطابقت داشت. اما قسمت دوم آن (۱۹۴۶) تا سال‌ها پس از مرگ آیزنشتاین اجازه پخش پیدا نکرد. ظاهراً استالین در قسمت اول فیلم با شخصیت ایوان مخوف همذات پنداری کرده اما قسمت دوم انتظارات او را برآورده نمی‌کرد. آیزنشتاین در دفترچه شرحی از ملاقاتی که در پی ایرادات استالین به قسمت دوم فیلم در کرملین انجام شد ارائه کرده‌است. یکی از شاگردان آیزنشتاین می‌گوید که وی خطر کرده و در قسمت دوم فیلم تصویری از زوال حکومت استالین ارائه کرده بود که ممکن بود در آن زمان به قیمت جانش تمام شود. در پی ممنوعیت پخش قسمت دوم فیلم، صحنه‌های فیلمبرداری شده قسمت سوم نیز از بین رفت. در این دوران آیزنشتاین به مکتوب کردن نظرات سینمایی و نیز خاطراتش پرداخت. حاصل آن چهار کتاب «شکل سینما»، «معنای سینما»، «یادداشت‌های یک کارگردان فیلم» و «خاطرات فناناپذیر» است. کار بر روی این آثار با چند بار سکته قلبی همزمان شد که باعث شد او به کارش سرعت بیشتری دهد. در ۱۹۴۸ پس از یک سکته قلبی در ۵۰ سالگی درگذشت. صبح روز ۱۱ فوریه ۱۹۴۸ جنازه بی جان او نقش بر زمین در آپارتمانش در مسکو یافته شد. جنازهٔ او در روز ۱۳ فوریه ۱۹۴۸ سوزانده شد و خاکسترش در گورستان یخ‌بستهٔ نوودویچی در مسکو خاکسپاری شد.




مدفن آیزنشتاین در گورستان نوودویچی



فیلم‌شناسی



  • اعتصاب (۱۹۲۴)


  • رزمناو پوتمکین (۱۹۲۵)


  • اکتبر: ده روزی که دنیا را تکان داد (۱۹۲۷)

  • خط مشی عمومی (کهنه و نو) (۱۹۲۹)


  • الکساندر نوسکی (۱۹۳۸)


  • ایوان مخوف (۱۹۴۴)


کتاب‌شناسی


  • فرم فیلم(۱۹۴۹)

  • یادداشت‌های یک کارگردان فیلم(۱۹۵۹)


منابع




  • http://en.wikipedia.org/wiki/Sergei_Eisenstein










برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=سرگئی_آیزنشتاین&oldid=25855088»










منوی ناوبری



























(window.RLQ=window.RLQ||[]).push(function()mw.config.set("wgPageParseReport":"limitreport":"cputime":"0.264","walltime":"0.362","ppvisitednodes":"value":587,"limit":1000000,"ppgeneratednodes":"value":0,"limit":1500000,"postexpandincludesize":"value":65812,"limit":2097152,"templateargumentsize":"value":1119,"limit":2097152,"expansiondepth":"value":9,"limit":40,"expensivefunctioncount":"value":0,"limit":500,"unstrip-depth":"value":0,"limit":20,"unstrip-size":"value":0,"limit":5000000,"entityaccesscount":"value":1,"limit":400,"timingprofile":["100.00% 188.788 1 -total"," 41.12% 77.624 1 الگو:مستند_کردن"," 27.41% 51.748 1 الگو:فیلم‌ساز"," 18.45% 34.839 1 الگو:سن"," 16.65% 31.434 1 الگو:Age"," 14.38% 27.142 1 الگو:سرگئی_آیزنشتاین"," 9.31% 17.579 2 الگو:Navbox"," 7.68% 14.498 1 الگو:نوگرایی"," 6.33% 11.955 1 الگو:به_روسی"," 5.02% 9.475 1 الگو:به_زبان_دیگر"],"scribunto":"limitreport-timeusage":"value":"0.058","limit":"10.000","limitreport-memusage":"value":1409184,"limit":52428800,"cachereport":"origin":"mw1324","timestamp":"20190501121556","ttl":2592000,"transientcontent":false););"@context":"https://schema.org","@type":"Article","name":"u0633u0631u06afu0626u06cc u0622u06ccu0632u0646u0634u062au0627u06ccu0646","url":"https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%A6%DB%8C_%D8%A2%DB%8C%D8%B2%D9%86%D8%B4%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%86","sameAs":"http://www.wikidata.org/entity/Q8003","mainEntity":"http://www.wikidata.org/entity/Q8003","author":"@type":"Organization","name":"u0645u0634u0627u0631u06a9u062au200cu06a9u0646u0646u062fu06afu0627u0646 u067eu0631u0648u0698u0647u0654 u0648u06ccu06a9u06ccu200cu0645u062fu06ccu0627","publisher":"@type":"Organization","name":"Wikimedia Foundation, Inc.","logo":"@type":"ImageObject","url":"https://www.wikimedia.org/static/images/wmf-hor-googpub.png","datePublished":"2005-08-20T07:42:36Z","dateModified":"2019-04-08T15:18:58Z","image":"https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/26/Sergei_Eisenstein_03.jpg"(window.RLQ=window.RLQ||[]).push(function()mw.config.set("wgBackendResponseTime":156,"wgHostname":"mw1322"););

Popular posts from this blog

Wikipedia:Vital articles Мазмуну Biography - Өмүр баян Philosophy and psychology - Философия жана психология Religion - Дин Social sciences - Коомдук илимдер Language and literature - Тил жана адабият Science - Илим Technology - Технология Arts and recreation - Искусство жана эс алуу History and geography - Тарых жана география Навигация менюсу

Bruxelas-Capital Índice Historia | Composición | Situación lingüística | Clima | Cidades irmandadas | Notas | Véxase tamén | Menú de navegacióneO uso das linguas en Bruxelas e a situación do neerlandés"Rexión de Bruxelas Capital"o orixinalSitio da rexiónPáxina de Bruselas no sitio da Oficina de Promoción Turística de Valonia e BruxelasMapa Interactivo da Rexión de Bruxelas-CapitaleeWorldCat332144929079854441105155190212ID28008674080552-90000 0001 0666 3698n94104302ID540940339365017018237

What should I write in an apology letter, since I have decided not to join a company after accepting an offer letterShould I keep looking after accepting a job offer?What should I do when I've been verbally told I would get an offer letter, but still haven't gotten one after 4 weeks?Do I accept an offer from a company that I am not likely to join?New job hasn't confirmed starting date and I want to give current employer as much notice as possibleHow should I address my manager in my resignation letter?HR delayed background verification, now jobless as resignedNo email communication after accepting a formal written offer. How should I phrase the call?What should I do if after receiving a verbal offer letter I am informed that my written job offer is put on hold due to some internal issues?Should I inform the current employer that I am about to resign within 1-2 weeks since I have signed the offer letter and waiting for visa?What company will do, if I send their offer letter to another company